یک روح در تن بی شمار آدمی!
بیست و دوم بهمن هشتادوهشت،به عنوان یکی از عظیم ترین و اثر گذار ترین پدیده ی انقلاب اسلامی در تاریخ سیاسی ملت ایران به ثبت رسید.اهمیت این روز از آن جهت است که استکبار جهانی تمامی عوامل داخلی و خارجی خود را همراه با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز دنیا به کار گرفت تا مردم مؤمن و انقلابی ایران را از حضور چشمگیر در روز جشن ملی باز دارد.و از طرف دیگر سعی کرد تا مزدوران اندک خود را در قالب فتنه ی سبز به خیابان ها بکشاند و با کار رسانه ای اقلیتی را بر قاطبه ی مردم تحمیل سازد. از آن جا که فتنه ها در دوره ی پیش از ظهور حضرت ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- سبب بیداری بیش تر مردم می شود ،ملت با حضور گسترده و شگفت آور خود تمامی نقشه های دشمنان و بدخواهان را نقش بر آب کرد. نگارنده که خود نیز در راهپیمایی عظیم ملت ایران شرکت کرد ،با مشاهده ی سیل میلیون ها تن از زن و مرد و پیر و جوان و کودک پر نشاط و سر زنده که با انگیزه های راستین الهی به صحنه آمده بودند.لب به ثنای پروردگار باز کرد و از تجلی نور او در گوشه گوشه ی این مرز و بوم شکر و سپاس گفت و این مردم خالص و پاکیزه را تحسین کرد.ساعت نه صبح که ما موفق شدیم خود روی خود را داخل کوچه ی گرانمایه واقع در رو به روی دانشگاه صنعتی شریف پارک کنیم تا به میدان آزادی برسیم بیش از یک ساعت به طول انجامید.تراکم جمعیت از یک طرف و از سوی دیگر برنامه های جذابی که در طول مسیر بود اجازه نمی داد که آدمی تند و تیز حرکت کند.کارناوالی که هنرمندان راه انداخته بودند، اولین خاطره ی جالب ما در خیابان آزادی بود.چند کالسکه در حال انتقال تابوت های آمریکا و انگلیس و اسراییل به گورستان تاریخ بودند. یکی در نقش گورکن با داس نوک تیز خود حرکات جالبی را انجام می داد. کالسکه ران با ماسک تماشایی خود همه را از خنده روده بر کرده بود .فکر می کنم دست کم سه تا گاری به همین شمایل پشت سر هم حرکت می کردند و چند اسب سوار هم پیشاپیش آن ها حرکت می کرد. جمعیت آن قدر زیاد بود که به سختی می شد از فاصله ی چند متری آن ها را به دقت دید.حسن کار این بود که در مسیر ویژه ی اتوبوس های تند رو حرکت می کردند.چند تا عکس گرفتیم و راهمان را ادامه دادیم.کمی جلو تر شهرداری و بانک ها و نهادهای فرهنگی غرفه زده بودند و کارهای متنوعی انجام می دادند.از نمایشگاه عکس و پوستر گرفته تا آمزش کاریکاتور و طراحی و امور کامپیوتری ، همه چیز وجود داشت.کمی بالاتر یکی از شبکه های تلویزیونی برنامه اجرا می کردند. کنار آن طاق نصرتی در کنار پیاده رو گروه ارکستر برنامه اجرا می کرد و چند نفر لباس بالماسکه به تن کرده بودند . در قالب چهره های شخصیت های آمریکایی فرو رفته و استکبار را به تمسخر کشیده بودند. نوجوانانی که ناظر این صحنه ها بودند از شادی ذوق می کردند.به راه خود ادامه دادیم در دو سوی خیابان غرفه های مختلفی بر پا بود فرصت نداشتیم که از همه بازدید کنیم زیرا برخلاف همیشه که قطعنامه ی راهپیمایی را در آخر مراسم قرائت می کردند، این دفعه قبل از سخنرانی رییس جمهور خواندند و مردم هم با شور و حماسه با گفتن الله اکبر ، خامنه ای رهبر آن را مورد تایید قرار دادند.به میدان آزادی که وارد شدیم ، سخنرانی دکتر احمدی نژاد ریاست محترم جمهوری هم آغاز گردید. این جمعیت متراکم و پر سروصدا کم کم ساکت و آرام شد تا بهتر بتوانداز سخنان رییس جمهور استفاده کند.ما هم که می خواستیم جلوی جایگاه از این برنامه استفاده کنیم دست به یک پلتیک جالب زدیم و خودمان را به جایی رساندیم که مردم یک پرچم پنجاه متری را دور میدان در دست داشتند و به صورت طولی کشیده و به اهتزاز در آورده بودند.زیر این پرچم بزرگ راهرویی باز شده بود که راحت تر می شد حرکت کرد از زیر آن عبور کردیم تا تقریبا به نزدیکی جایگاه رسییم ولی تراکم جمعیت اجازه نمی داد که راحت باشیم .در همین موقع جای پرچم را تغییر دادند و راه بازگشت ناهموار شد. کمی خودمان را به طرف خیابان محمد علی جناح کشاندیم و به سختی از پشت نرده های کنار میدان خلاص شدیم .دور زدیم تا به اول خیابان آزادی رسیدیم .چند نفر از نرده ها بالا رفته بودند ویک بنری را به نمایش گذاشته بودند که سران فتنه سبز را در قالب یک تیم فوتبال انگلیسی -آمریکایی به نمایش گذاشته بودند. تصمیم گرفتیم به هر شکلی شده به مرکز میدان وارد شویم واز آنجا جلوی جایگاه برویم. بنابر این به طرف جنوب غربی میدان مشرف به خیابان شهید آیت الله سعیدی و میدان فتح راه افتادیم.علت هم این بود که دورادور میدان نرده بود و نزدیک ترین راه ورودی در همان موضع قرار داشت. در مسیرمان با هیأت بزرگی مواجه شدیم که همه کفن پوش بودند و پلارکاردهایی در حمایت از ولایت فقیه و رهبری نظام در دست داشتند.سرانجام به زمین چمن وارد شدیم و به زیر برج آزادی رسیدیم.مملو بود از براده های کاغذ کادو که در هوا مثل ستاره می درخشیدند و روی زمین به شکل مروارید جلوه نمایی می کردند.جایی را یافتیم که برای مشاهده ی جایگاه وشنیدن سخنان دکتر مناسب بود .وارد محتوای مطالب ایشان نمی شوم زیرا همه در جریان هستند.آن جا که خیلی صمیمانه می گفتند دانشمندان ما یک لاک پشت ، یک کرم و موش زنده به فضا فرستادند و ان ها را از راه دور اندازه گیری کردند . لبخند نشاط آوری را بر لب ها آورده بود و همه احساس می کردند که رییس جمهور یکی از اعضای خانواده خودشان است.تقریبا سخنرانی ساعت دوازده به پایان رسید. و حاج صادق آهنگران مداحی و سرود زیبایی را ارایه نمدند که با استقبال کم نظیر مردم مواجه شد. موقع بازگشت مردم در خیابان یا مساجد و تکایای نزدیک خیابان اقامه ی نماز می کردند.